اینجـآ دختــــری هست
اینجـآ دختــــری هست که شبهایش پر از بغض است...
پر از درد است
،پر از سوال است...
دیگر خسته شده ام ؛ از اینکه آدم هآ برای توصیف من بگویند : چقدر خوب آدم هآ رآ آرام میکنی!
چقدر خوب از پس خودت بر می آیی!
متنفرم از اینکه یک لبخند پهن بزنند و بگویند : چقدر تو خوب و پخته رفتار میکنی!
اینجا دختری ست که بعد از شنیدن هر دردی در خلوت خودش زانو میزند...
شوکه میشود...
اشک میریزد...
و اتفاقا خیلی بیشتر از بقیه دردش می آید
نظرات شما عزیزان: