تاوان

...منو تنهاییم...

میخوام از دردهام بنویسم...

تاوان

چند روز پیش تولد 20 سالگیش بود...

پسرمو میگم :)

تو روز تولدش یه غم عجیبی توی چشاش بود

وقتی ازش پرسیدم، فقط ازم خواست که از اتاقش برم

پشت در پا به پاش گریه کردم

باورم نمیشد که پسر من برای احساسش اشک بریزه :)

* یاد وقتی افتادم که گریه میکردی و میگفتم اشکه تمساحه :) باورت نکردم *

داشتم اتاقشو تمییز میکردم که از زیر تختش مواد پیدا کردم :)

تمام بدنم ریخت... پسر من؟

*یاد وقتی افتادم که گفتی بخاطرم افتادی تو بنگ و .. من خندیدم فقط.. باورت نکردم *

در اتاقشو باز کرد و با سرعت تمام اومد تلفونو برداشت و بعد از 40 ثانیه کوبید زمین

رفت تو اتاق و عربده زد بردار لعنتی...

با عربده هاش توی قلبم سم ترشح میشد

*یاد وقتی افتادم که حوصله تو رو نداشتم... قهرای بیخودیم*

سرکار بودم...دلم عجیب شور زد

به 20 دقیقه هم نکشید که از بیمارستان زنگ زدن

آخ... پسرم :)

بعدها فهمیدم پسرم عشقشو با کس دگ دیده

ازون روز فقط با قرصای ارام بخش داره زندگی میکنه

جلوم پرپر شد :)

و من فقط یاد خیانتم به تو میافتم

بعد از این همه سال یعنی منو نبخشیدی؟

باید تاوانشو پسرم میداد؟

تاوان بدی دادم !!! برای یه مادر چه عذابی بیشتراز این بچش جلوش له شه ؟"

کاش حداقل الان ببخشتم...

من فقط میخوام پسرم به زندگیه عادیش برگرده

!!کاش با عشق هم بد تا نکنیم !!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 17 خرداد 1395برچسب:, ] [ 17:45 ] [ ՏԹʝȝԺȝɧ ] [ ]